۱۳۸۸ مهر ۸, چهارشنبه

بیا بر خیز و شمشیرت بغران



در این دریای خون لاله زاران



در این دشت کویر سوگواران


در این جنگل سرای سربداران


چه راهی جز خروج سرمچاران


بپا خیزید ای مردان بی باک


دلاور مردمان خطه پاک


که اینک وقت جنگی بی امان است


حقوق و خون خلقم پایمال است


چه گویم از کدامین درد فریاد


ز خونابه ز این بیداد بیداد


بیا بنگر که حق مادر این بود


تعدی بر سر خواهر چنین بود


چه شد آن یال و کوپالت دلاور


صدای تیر و شلاقت دلاور


چه شد آن تیغ تیز مرگبارت


صدای بلبل خوشخوان یارت


بیا بر خیز و شمشیرت بغران


به تیغ تیزگردن را ببران

 

بتازان اسب عزت را که جنگ است


که اینک وقت بیداد تفنگ است


بپا خیزید ای مردان بی باک


دلاور مردمان خطه پاک


که اینک بلوچستان به جنگ است


نبردی پر خروش و بی درنگ است



یار محمدزهی- خاش



آواي بلوچستان




۱۳۸۸ مهر ۲, پنجشنبه

شناخت روافض

روافض جمع رافض به معنی ترک کننده و رها کننده است، رافضه گروهی که پیشوای خویش را رها کنند و از او باز گردند [1]



روافض دشمنان واقعی اسلام و مسلمانان اند و بنا به اقتضای زمان در مناسبتها و موقعیتها در قالب های گوناگونی ظاهر شده اند و در هر مقطع و دوری از تاریخ با استفاده از فرصتهای بدست آمده، با حفظ ماهیت خویش رنگ عوض کرده و به نامی موسوم گشته اند، اساس این فرقه بر تباه کاری، فساد اخلاقی تحت پوشش صیغه، دشمنی با صحابه، سنی ستیزی، تقیه و اختلاف نهاده شده است و یقینا فساد، فساد به بار می آورد.


این گروه در زمان رسول خدا صلی الله علیه وسلم در شکل منافقین و در اواخر دوران خلافت حضرت عثمان رضی الله عنه در قالب سبائیها ظاهر گشت، از سال 906هجری قمری شکل صفویه را به خود گرفت و بنام تشیع صفوی جنایات بی شماری مرتکب گردید که خود بحث جداگانه ای را می طلبد.


از بهمن ماه سال1357شمسی در قالب رژیم ولایت فقیه نمایان شد و دامنه ی فعالیت خود را با تزویر و نیرنگ گسترش داد و در این دو دهه ی اخیرتحت نام اسلام ناب و به بهانه ی اسلام اهل بیت، آشکارتر از هر زمانی بر سنی ستیزی و صحابه ستیزی خود افزوده است و یک قالب به تمام معنی شیعی رافضی به خود گرفته است که نماد آن مراسم عمرکشان بر سر قبر افسانه ای ابولؤلؤمجوسی در کاشان و توهین علنی به مقدسات و الگوهای دینی و مذهبی اهل سنت در رسانه ها، منابر و تکایا است و به کارگیری نماد های شیعی رافضی و ترویج و تأکید بر عقاید افراطی به خصوص در دولت احمدی نژاد نمایان تر از هر زمانی است که این امر بر انسان های بینا و آگاه پوشیده نیست و نیازی به اثبات ندارد و اظهر من الشمس است.


نخستین کسی که نام "رافضه"را براین گروه اطلاق کرد


هر چند گروهک ضاله رافضه همان سبائیهای منافق صفتی بودند که عبدالله بن سبا یهودی آنان را سازمان دهی کرد و به مخالفت با اسلام و صحابه، به ویژه با حضرت عثمان رضی الله عنه واداشت، ولی نخستین کسی که نام"رافضه" را بر این گروهک ضاله اطلاق کرد زید بن علی(زین العابدین) بن حسین -رضی الله عنهم-، بود.


نشوان حمیری در کتاب"حورعین" ص185 می نویسد: شیعیان هنگامی که با زید بن علی بن حسین بیعت کردند درباره ی ابوبکر صدیق و عمرفاروق رضی الله عنهما به او گفتند: "إن برئت منهما وإلا رفضناک" ( اگر از ابوبکر و عمر تبرّا کنی و بیزاری جویی ما با تو هستیم و گرنه، با تو همراهی نمی کنیم)!؟


زید از توهین به آندو یار با وفای رسول خدا امتناع کرد و به آنان گفت : پدرم برایم روایت کرده است که رسول خدا صلی الله علیه وسلم برای حضرت علی رضی الله عنه فرموده است : "إنه سیکون قوم یدّعون حبّنا،لهم نبزیعرفون به،فإذا لقیتموهم فا قتلوهم فإنهم مشرکون" (گروهی هستند که ادعای محبت ما را می کنند، آنان دارای خوی و خصلتهای پست و زشتی می باشند که با آنها شناخته می شوند پس هرگاه با آنان رو برو شدید ایشان را بکشید؛ چرا که ایشان مشرک اند) سپس "زید" رو کرد به شیعیان و گفت :


"اذهیوا فأنتم (الرافضه)"! ازکنارم دور شوید و بروید، شما همان رافضی ها هستید [2]


بعد از آن، شیعیان به را فضه ملقب شدند تا آنجا که این لقب بر آنان گران آمد و از آن پیش حضرت صادق شکایت کردند چنانچه دراصول کافی ج5ص34 به نقل از کتاب "اهل بیت ازخود دفاع می کنند"ص 55 آمده است :"شیعیان نزد امام صادق آمدند و گفتند: چه کنیم ما به لقبی متهم شدیم که پشت ما را سنگین کرده و دلهای ما دارد می ترکد و حاکمان خون ما را به خاطر آن حلال می دانند؟


فرمودند: الرافضه؟! منظور رافضه است؟ گفتند : بله، فرمودند: نه، والله، آنها نیستند که اسم شما را رافضه گذاشتد، "الله سماکم الرافضه" خداوند شما را رافضه خوانده است.

 
حاصل کلام اینکه :رافضه فرقه ای از شیعه و اسم منسوب به آن "رافضی" است، و رافضی یعنی یک فرد رافضی مذهب.


و به گفته ی شاه نعمت الله ولی:


رافضی کیست؟ دشمن بوبکر خارجی کیست؟ دشمنان علی

آواي بلوچستان

شهداي اهل سنت ايران


شهداي اهل سنت ايران

 
حكومت ولايت فقيه ايران رسما و عملا يك حكومت شيعي رافضي است و در طول دوران انقلاب خونبار جنايات بي شماري نسبت به مردم انجام داده است و ملت ايران شاهد از دست دادن عزيزان خود بوده و هستند و بيشترين اين قرباني ها و اعدامي ها و كشته ها، جوانان و رهبران اهل سنت اند كه برخي از مشهور ترين شهدا عبارتند از:

 
1- شهيد علامه احمد مفتي زاده از كردستان


شهيد مفتي زاده رهبر اهل سنت ايران و مؤسس شوراي مركزي سنت و بنيانگزار مكتب قرآن، بر اثر شكنجه هاي دژخيمان كه مدت ده سال در سياه چال هاي حكومت جور و فساد ولايت فقيه بر پيكر نحيف او نواخته شده بود، در بيستم بهمن ماه سال 1371 در بيمارستان آسياي تهران به شهادت رسيد.


2- دكترمظفريان از شيراز


شهيد مظفريان پزشك و دعوتگر حق و دانشمند روشن ضميري بود كه پس از تعمق در كلام خدا قرآن و تحقيق و بررسي متون اصيل اسلامي، از مكتب تشيع به مكتب اهل سنت گرويده بود و امامت جمعه اهل سنت شيراز را در مسجدالحسنين بر عهده داشت ولي از آنجاييكه ولايت سالاران بيمار دل و غرقه در غرقاب جهالت و فساد تحمل هدايت يافتگان حق را نداشته و ندارند براي شهيد مظفريان پاپوش درست كردند و پس از شكنجه هاي زياد او را به اتهام وهابيت در سال 1992ميلادي اعدام كردند


3- شهيد شيخ محمد صالح ضيائي از بندر عباس


شهيد ضيائي انديشمند گرانمايه و امام جمعه اهل سنت بندر عباس بود، مساعي جاودانه ي آن فقيه فرزانه سر فصل زريني از خدمات بي شائبه و مبارزات مستمر علماي رباني با استبداد ولايت فقيه به شما مي رود، حق خواهي و استبداد ستيزي آن عالم رباني براي تنگ نظران ولايت سالار قابل تحمل نبود بنابر اين جلادان بيمار دل رژيم سرا پا فساد ولايت فقيه در سال 1994ميلادي شهيد ضيائي را به طرز فجيعي غير قابل باور به شهادت رساندند و جهان اسلام را داغدار كردند و لكه ننگي براي هميشه بر پيشاني رژيم بدنام ولايت فقيه باقي گذاشتند.


4- شهيد مولوي قدرت الله جعفري از خراسان


شهيد جعفري از روحانيون جوان و پر تحرك اهل سنت خراسان بود كه براي بيداري و دوري جستن اهل سنت از بي تفاوتي، شديدا تلاش مي كرد و اين امر بي باوران ولايت سالار و نوكران آنها را عليه او بر انگيخت و براي او پاپوش درست كردند و متهم به وهابيت ساختند لذا وي را دستگير و به زندان انداختند، شهيد جعفري در سياه چالهاي رژيم به ويژه در شكنجه گاه اوين به بدترين وجهي شكنجه شد به نحويكه حدود 9ماه بعد از اذيت و آزار هم قادر به پياده روي نبود اما با وجود اين همه شكنجه مردانه ايستاد و تن به ذلت و خواري نداد و سر انجام بعد از سپري كردن بيش از يكسال در شكنجه گاه هاي اوين درتهران و در زندان مشهد در اسفندماه 1369 به اتهام دروغين وهابيت اعدام گرديد.


5- شهيد مولوي عبدالوهاب خوافي از خراسان


شهيد مولوي عبدالوهاب پس از فارغ التحصيل شدن از يكي ازمدارس ديني پاكستان و باز گشت به كشور دستگير و به زندان افتاد ومدت 16ماه در سياه چالهاي اطلاعات رژيم سبائي ولايت فقيه زير شكنجه و آزار قرار گرفت و سر انجام در اردي بهشت ماه 1370به اتهام واهي وهابيت اعدام گرديد.

 
6- شهيد علامه عبدالناصر سبحاني از كرمانشاه


شهيد سبحاني يكي از رهروان راه حق بود كه با اراده ي استوار و ثبات قدمي شگفت انگيز در برابر جور و جنايات رژيم ولايت فقيه ايستاد و به مبارزات خود عليه استبداد ادامه داد تا آنكه در رمضان سال 1410هجري توسط جلادان خون آشام رژيم منفور ولايت فقيه به اتهام ضد انقلاب اعدام گرديد.


7- شهيد دكتر احمد ميرين از بلوچستان


شهيد دكتر احمد عالم و ارسته و متفكر و انديشمند گرانمايه و يكي از رهبران اهل سنت بود كه درتاريخ: 9/9/1416 هجري در فرودگاه بندر عباس دستگير و از آنجا به مكان نا معلومي برده شد و سپس توسط جلادان رژيم ترور و وحشت ولايت فقيه به شهادت رسيد.


8- شهيد شيخ فاروق فرساد از كردستان
 
دژخيمان رژيم ولايت فقيه از آنجا كه تحمل حق گويي شهيد شيخ فاروق را نداشتند او را به شهرستان اردبيل تبعيد كردند و سپس باكمال وقاحت در تاريخ: 24/9/1416 هجري به وسيله ي آمپول وي را به شهادت رساندند.


9- شهيد مولوي عبد الملك ملازاده از بلوچستان


شهيد مولوي عبدالملك به علت اختناق رژيم ولايت فقيه مجبور به مهاجرت به پاكستان گرديد و در آنجا با تشكيل " مجلس اعلي" به مبارزه و افشا گري عليه رژيم خودكامه ولايت فقيه پرداخت و سرانجام در تاريخ: 4/3/1996 ميلادي در شهر كراچي توسط عمال بي باور حكومت سرا پا فساد ولايت فقيه ترور گرديد.


10- شهيد عبدالناصر جمشيد زهي از بلوچستان


شهيد عبدالناصر همراه با شهيد عبدالملك در كراچي ترور گرديد.


11- شهيد ملامحمد ربيعي از كرمانشاه


شهيد مل امحمد ربيعي امام جمعه و يكي از شخصيتهاي علمي و انديشمند اهل سنت كرمانشاه و از علماي مبارز و حق گويي بود كه سال هاي مديدي از عمر پر بار خود را در راه خدمت به اسلام و مردم گذراند و سعي در بالا بردن آگاهي اهل سنت نسبت به حقوقشان داشت اما از آنجايي كه خودكامگان ولايت سالارتحمل حق گويي و حق خواهي را نداشته و ندارند، اين عالم رباني را در تاريخ: 12/9/1375 مطابق با بيستم رجب 1417هجري به طرز مرموزي به شهادت رساندند و جسد وي را در اتومبيلي رهاساختند.


گفتني است بدنبال شهادت استاد ربيعي در حين تشييع جنازه ي آن شهيد بزرگوار( روزپنجشنبه 15/9/1375) حداقل يك نفر از تشييع كنندگان در كرمانشاه و 15نفر از مردم بي دفاع جوانرود بدست نيروهاي حقد و كينه ي ولايت فقيه به شهادت رسيدند


12- شهيد مولوي موسي كرمپور از خراسان


شهيد مولوي موسي يكي از واعظين توانا و امام جمعه مسجد جامع شيخ فيض مشهد بود كه پس از تخريب مسجد جامع شيخ فيض شامگاه روز يكشنبه 10/11/1372 توسط نيروهاي الحاد پيشه ي رژيم ولايت فقيه، به افغانستان مهاجرت نمود و به وعظ و ارشاد مردم رو آورد و مسلمانان را از اهداف شوم نظام صفوي گراي ولايت فقيه ايران آگاه و روشن مي ساخت كه اين امر خفاشان نور گريز ولايت سالار را به غيظ و خشم واداشت و بعد از نمازجمعه 14/2/1380 مطابق با 10/2/1422 هجري با انفجاربمبي كه توسط منافقان كور دل عمال رژيم ترور و وحشت ولايت فقيه در درب خروجي مسجد جامع خرقه هرات كار گذاشته شده بود، همراه 14 تن از نماز گزاران، اين عالم فرزانه و استبداد ستيز را به شهادت رساندند.


13- شهيد مولوي نعمت الله توحيدي و همراهان از بلوچستان


شهيد مولوي نعمت الله استاد حوزه علميه دارالعلوم زاهدان و از علماي وارسته و حق گوي و مفسر قرآن بود، از خصوصيات بارز اين عالم خدا جوي، دفاع از صحابه و ناموس پيامبر اكرم صلي الله عليه وسلم بود كه اين موضوع سردمداران رژيم سبايي مسلك ولايت فقيه را خوش آيند نبود و با مرام رافضي گري آنان سازگاري نداشت، بنابراين در پي دسيسه و ترور اين مرد حق بر آمدند و منتظرفرصت بودند تا عطش انتقام خويش را از اين مدافع حرمت صحابه و اسلام فرونشانند كه سرانجام با هماهنگي ايادي خود، شهيد مولوي نعمت الله را همراه سه تن ديگر از جمله مولوي عبدالحكيم د رجاده زاهدان- كرمان در تاريخ: روز دوشنبه ۲۱ فروردين ۱۳۸۵ مطابق با ۱۱ ربيع الاول ۱۴۲۷ با اتوبوس بدون سر نشين زير گرفتند و به شهادت رساندند.

 
14، 15- شهيد مولوي عبدالقدوس ملازهي و شهيد مولوي محمديوسف سهرابي از بلوچستان


شهيد مولوي عبدالقدوس ملازهي مدير حوزه علميه دارالفرقان چاه جمال ايرانشهر و مولوي محمد يوسف سهرابي استاد حوزه به اتهام ضد انقلاب و همكاري با مبارزين اهل سنت، باز داشت گرديدند و پس از تعذيب و شكنجه در سياه چالهاي مخوف رژيم جور و فساد ولايت فقيه، سحر گاه روز جهارشنبه 21/1/1387 در زاهدان به دار آويخته شدند و پس از اعدام، اجسادشان به خانوادهايشان تحويل داده نشد و توسط نيروهاي الحاد پيشه حكومت مستبد ولايت فقيه در قبرستان زاهدان دفن شدند.

آواي بلوچستان






۱۳۸۸ مهر ۱, چهارشنبه

باراک اوباما: صبر آمريكا در قبال ايران هميشگى نيست


رييس جمهور آمريكا می گوید: «اما اگر حكومت هاى ايران و كره شمالى به خطرات ايجاد رقابت تسليحات اتمى در شرق آسيا و خاورميانه بى توجهى نشان دهند، آن زمان بايد پاسخگو باشند.»



۱۳۸۸/۰۷/۰۱


رييس جمهور آمريكا، در نخستين سخنرانى خود در مجمع عمومى سازمان ملل گفت: اگر ايران و كره شمالى برنامه ساخت سلاح اتمى را دنبال كنند، «بايد پاسخگو باشند.»


شصت و چهارمين اجلاس مجمع عمومى سازمان ملل متحد روز چهارشنبه در مقر اين سازمان در نيويورك با سخنرانى روساى جمهور برزيل و آمريكا آغاز به كار كرد.


باراك اوباما كه در جمع رهبران ۱۲۰ كشور جهان سخنرانى مى كرد اظهار داشت كه او همچنان به حل دیپلماتیک مسائل هسته ای ایران و كره شمالى متعهد است ولى اگر آنها گزينه سلاح اتمى را انتخاب كنند بايد در قبال آن پاسخگو باشند.


وى اظهار داشت: «من به ديپلماسى متعهد هستم كه مسيرى براى موفقيت بزرگتر را ايجاد مى كند و صلح را براى هر دو ملت به دنبال خواهد داشت منوط به اينكه به تعهدات خود عمل كنند.»

رییس جمهور آمریکا گفت: هیج کشوری نمی تواند کشور دیگری را از برخورداری از انرژی هسته ای مسالمت آمیز محروم کند.

باراک اوباما اعلام كرد كه براى مذاكره در باره مسئله هسته اى، درها به سوى ايران باز است اما صبر آمريكا هميشگى نيست.

رييس جمهور آمريكا افزود: «اما اگر حكومت هاى ايران و كره شمالى به خطرات ايجاد رقابت تسليحات اتمى در شرق آسيا و خاورميانه بى توجهى نشان دهند، آن زمان بايد پاسخگو باشند.»

وی از جامعه جهانى خواست تا كنار هم بايستند «تا تلقى نشود كه قوانين بين المللى ضمانتى ندارند و اينكه معاهده ها باید اجرا شوند.»

آقای اوباما گفت که او مانند هر رهبر دیگری موظف است از منافع ملی کشورش دفاع کند.

وی افزود: دولت او کوشیده در گفتار و کردار الگویی برای سایرین باشد اما آمریکا نمی تواند به تنهایی حلال همه مشکلات جهان باشد و زمان آن رسیده که همه کشورها با عمل به مسئولیت هایشان در حل این مسائل مشارکت کنند.

پیش از سخنان باراک اوباما، لولا داسیلوا، رییس جمهور برزیل رفتار بی محابای بازارهای مالی را دلیل بحران مالی جهانی دانست و گفت که رهبران جهان به رغم ظهور نشانه های بهبود وضع اقتصادی باید همچنان قاطعانه به یافتن راه حل این مشکل ادامه دهند.

رهبر ليبى، روساى جمهورى تركمنستان و فرانسه، نخست وزير بريتانيا، روساى جمهورى چين، روسيه، جمهورى اسلامى ايران و اوكراين از سخنرانان ديگر نشست امروز هستند.

آلمان هشدار داده است اگر محمود احمدى نژاد بار ديگر هالوكاست را نفى كند، نمايندگانش جلسه را ترك خواهند كرد.

قرار است كه روساى جمهورى آمريكا و روسيه در حاشيه اجلاس امروز درباره روابط دو كشور و برنامه هسته اى ايران گفت و گو كنند.

آواي بلوچستان

۱۳۸۸ شهریور ۳۱, سه‌شنبه

گرگها با هم کنار می آیند!

: نگاه شگفت زده حاضران در مراسم مراسم توديع و معارفه رييس جديد قوه قضاييه به گفتگوی احمدی نژاد و رفسنجانی.



احمدی نژاد: راستی رفیق، دمت گرم، خوب مردمو خر کردی..‬

رفسنجانی: قابل شما را نداشت. البته شما مراعات مجلس بفرمائید. با هم کنار می‌آییم.








احمدی نژاد: آهای رفیق، مواظب باش اسرارمون فاش نشه!

رفسنجانی: از جانب من خیالت تخت تخت باشه.




آواي بلوچستان

آیت الشيطان خامنه‌ای خودش را نفرین کرد!..


سنی نیوز: این سیاست اشکهای تمساح رهبر انقلاب خاطره شهادت امام حسین ( رضی الله عنه ) بدست شیعیان کوفه را در اذهان تاریخ تداعی می کند که پس از به شهادت رساندن آن حضرت در جنازه‌اش اشک تمساح ریختند!!..



آیت الله خامنه‌ای پیش از این نیز در شهادت امام شهید ناصر سبحانی و رهبر اهل سنت در انقلاب احمد مفتی زاده و امام توحید شهید ضیائی و یاور سنت رسول اکرم (صلی الله علیه و سلم)؛ شهید احمد سیاد و دهها عالم فرزانه و دانشمند اهل سنت این مرز و بوم اشکهای تمساح ریختند و قول دادند جنایتکاران فرعون صفت و قارون منش و متعصب مذهبی را به سزای اعمالشان خواهد رسانید!!..

با ادامه‌ی مرحله‌ی دوم قتلهای زنجیره‌ای و شهادت ماموستا شیخ الاسلام پس از شهادت ماموستا برهان عالی در ماه رمضان که بعد از شهادت شیخ علی دهواری بوقوع پیوست رهبر انقلاب این مرحله از ددمنشی سپاهیان امام زمان دروغین را “زنجیره شقاوت و خونخواری” نامید. و این خفاشان شب پست خون آشام را “جنایتکار و ارباب فرعون صفت و قاورن منش و متعصب مذهبی” دانست!!!


این سیاست اشکهای تمساح رهبر انقلاب خاطره شهادت امام حسین ( رضی الله عنه ) بدست شیعیان کوفه را در اذهان تاریخ تداعی می کند که پس از به شهادت رساندن آن حضرت در جنازه‌اش اشک تمساح ریختند!!..


آیت الله خامنه‌ای پیش از این نیز در شهادت امام شهید ناصر سبحانی و رهبر اهل سنت در انقلاب احمد مفتی زاده و امام توحید شهید ضیائی و یاور سنت رسول اکرم (صلی الله علیه و سلم)؛ شهید احمد سیاد و دهها عالم فرزانه و دانشمند اهل سنت این مرز و بوم اشکهای تمساح ریختند و قول دادند جنایتکاران فرعون صفت و قارون منش و متعصب مذهبی را به سزای اعمالشان خواهد رسانید!!..


شاید منظور آن جناب از سزای اعمال این جنایتکاران این بوده که آنها را به پاس خدمتشان به امام زمان افسانه‌ای ـ که به تقیه آنرا جنایت می‌نامد (!) ـ بر مسند قدرت خواهد نشانید تا بار دگر خونهای حسینها بر سرزمین کربلا ریزند، و با کشتن یاران رسول خدا ـ صلی الله علیه و سلم ـ و انصار دین او دل آن حضرت را داغدیده کنند!!..


اینبار بر خلاف دفعات پیشین رهبر انقلاب سربازان خود را لعن و نفرین نیز کردند!!


ما نیز اجازه می‌خواهیم با ایشان همصدا شده در حق جنایتکارانی که خون علمای اهل سنت ایران را به زمین ریخته اند در درگاه پروردگار یکتا دست زاری بلند کرده با چشمانی اشکبار دعا کنیم:


“لعنت خدا و رسول و مومنان بر آن خونخواران و مراكز اصلي پشتيباني و فرماندهي آنان باد”.

آواي بلوچستان

۱۳۸۸ شهریور ۲۹, یکشنبه

پيام رهبر جنبش مقاومت جندالله امير عبدالمالك به مناسبت عيد سعيد فطر


پيام رهبر جنبش مقاومت جندالله امير عبدالمالك به مناسبت عيد سعيد فطر



بسم الله الرحمن الرحيم

عيد سعيد فطر را به مسلمانان جهان و مردم ايران و خصوصا به ملت ستمديده بلوچ تبريك مي گويم و به مناسبت اين روز فرخنده از پروردگار مي خواهم روزهاي تاريك و سخت مظلومان را خاتمه دهد و خوشحالي زندگي با عزت و آزادي را نصيبشان گرداند.


و بايد ملت مسلمان به آينده خوشبين باشند و بر وعده هاي پروردگار يقين داشته باشند و بدانند كه روز ظالمان و ستمگران به پايان خواهد رسيد و آن روز بسيار نزديك است كه مظلومان و ستمديدگان آزادي خود را جشن بگيرند و آن را به يكديگر تبريك بگويند زيرا ظالمان و ستمگران را جز شكست و نابودي راهي ديگر در پيش نيست(وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنقَلَبٍ يَنقَلِبُونَ) كسانى كه ستم كرده‏اند به زودى خواهند دانست به كدام بازگشتگاه برخواهند گشت


امروز جهاد و مبارزه عليه طاغوتيان در بلوچستان وارد مرحله اي حساس شده است و متجاوزان و اشغالگران دچار ترس و وحشت شده اند و مي خواهند به هر طريقي كه شده جلوي مبارزات را بگيرند و در اين راستا از هيچ كاري ابا ندارند و بي شرمانه دروغ مي گويند و وحشيانه جنايت مي كنند و رذيلانه مردم بي طرف و بي سلاح را تهديد مي كنند تا شايد به زعم باطل و واهي بتوانند راه را بر مبارزه و جهاد مسدود كنند اما زهي خيال باطل كه حق جويان و حق طلبان و پرچمداران حق از تهديد و ترهيب و اعدام و كشتار نمي ترسند و باكي ندارند و دروغ و افترا نمي تواند در اهل حق تزلزلي ايجاد نمايد و فرعونيان با چنين حيله هائي نمي توانند خود را از نابودي و هلاكت نجات دهند. چه خوب گفتند اهل حق در برابر تهديد فرعون :( قَالُوا لَا ضَيْرَ إِنَّا إِلَى رَبِّنَا مُنقَلِبُونَ : گفتند باكى نيست ما روى به سوى پروردگار خود مى‏آوريم)


مردم بلوچستان امروز هوشيارند وبيدار و دريافته اند كه متجاوزان جز فقر و فلاكت ،تحقير و اهانت چيزي ديگر به اين ملت نداده اند و حكومت بيگانگان بر اين ملت سبب شده كه اين ملت در تمامي عرصه هاي علمي و فرهنگي و اقتصادي و سياسي از جهانيان و حتي از ملتهاي همسايه خود عقب بماند و فرزندان اين ملت به جاي خدمت در راستاي رشد و تعالي به خاطر بدست آوردن لقمه اي نان براي زن و فرزند تيرباران و اعدام و سوزانده مي شوند و بيگانگان اشغالگر با استفاده از منابع غني اين سرزمين در عيش و عشرت زندگي مي كنند و فقط بلدند حكم اعدام صادر كنند و يا نظاره گر و تشويق كننده اعدام جوانان بلوچستان باشند.

در بلوچستان راهي جز نبرد و جهاد مسلحانه وجود ندارد و هر كس بخواهد به صورت مسالمت آميز و صلح جويانه طلب حق كند باز هم متهم به ارتباط با بيگانگان مي شود و سركوب مي شود لذا تنها راه باقي مانده جهاد و مبارزه مسلحانه مي باشد كه بايد همه اقشار جامعه اعم از علماي كرام و دانشگاهيان عزيز و كارگران و زنان و عموم مردم به صف جهاد بپويندند و همچنان به حمايت از مبارزه ادامه دهند زيرا با حمايت مردم اين مبارزه راهش را ادامه خواهد داد و اگر حمايت مردم نبود اين جنبش در همان روزهاي نخستين خاموش مي شد.

 
امروز جهاد و مبارزه در قلب هر زن و مرد بلوچي جاي گرفته است و جهاد تبديل به انديشه اي فراگير شده است كه تمام بلوچستان را در نورديده است و ر‍ژيم هرگز نمي تواند اين انديشه و تفكر را از بين ببرد و شايد رژيم بتواند افراد را از بين ببرد اما از بين بردن انديشه و تفكر براي ر‍ژيم ناممكن است.


بهتر است مسئولان رژيم حاكم بر ايران در سياست ها خود در قبال ملت بلوچ تجديد نظر كنند و بدانند در اين جنگ شكست از آن باطل و متجاوز است همانگونه كه طي چند سال گذشته فرزندان دلير و غيور ملت بلوچ ضربه هاي سختي به رژيم وارد كردند و در اين چند سال ر‍ژيم با اينكه ملياردها هزينه كرده است و صدها نيرويش را از دست داده است باز هم موفقيتي نصيبش نشده است و در آينده هم موفق نخواهد شد و مبارزات روز به روز افزايش مي يابد و تا خروج بيگانگان ادامه خواهد يافت.


من در اين روز مبارك درود مي فرستم به مادران و پدراني كه فرزندان خود را تقديم عقيده و ايمان و دفاع از اسلام و مسلمانان كردند و از درگاه الله تعالي براي آنان صبر و استقامت مي طلبم.


براستي كه خون شهداء بر گردن ما سنگيني مي كند و ما در اين روز مبارك با روح شهيدان عهد مي كنيم و پيمان مي بنديم تا رسيدن به آرمان مقدس به جهاد و مبارزه ادامه دهيم تا جان را به جان آفرين تقديم نمائيم.

پروردگارا به بركت اين روز مبارك به داد مظلومان و ستمديدگان برس و متجاوزان و ستمگران صفوي را نابود كن


پروردگارا جهاد ما را خالص براي رضايت بگردان و ما را در اين مسير پيروز گردان

پرودگارا شهداي ما را در جنت الفردوس جاي بده



پروردگارا ستمگران ظلم و ستم را به انتها رسانده اند و در زمين فساد برپا كرده اند ودين و پيامبر و اصحاب پيامبر و كتابت را مورد اهانت قرار داده اند ،پروردگارا آنان را نابود كن و شرشان را از سر ما كوتاه گردان



پروردگارا مجاهدان و مبارزان اميد به نصرت و مدد تو دارند ،پروردگارا همانگونه كه اهل بدر را كمك كردي ما را هم كمك كن و نصرت و مددت را بر ما نازل فرما



پروردگارا ما را در راه جهاد استقامت نصيب فرما

پروردگارا شهادت در راهت آرزوي ماست ،پروردگارا مرگ ما را شهادت در راهت قرار ده


عبدالمالك بلوچ(رهبر جنبش مقاومت جندالله)





آواي بلوچستان

۱۳۸۸ شهریور ۲۸, شنبه

گفتگو با ابراهیم شریفی ، جوانی که در بازداشت مورد تجاوز جنسی قرار گرفته است





ابراهیم شریفی یا همان الف- شین که نامش در پرونده مربوط به قربانیان تجاوز در زندان‌های جمهوری اسلامی ایران مطرح شده بود، به تازگی از ایران خارج شده است.آقای شریفی در مراجعه به مهدی کروبی یکی از کاندیداهای معترض به نتایج انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری گفته بود که در زندان مورد آزار و تجاوز جنسی قرار گرفته است.

آقای شریفی می‌گوید دانشجوی کامپیوتر و دانش‌آموز زبان ایتالیایی بوده و در ستاد مردمی مهدی کروبی به عنوان ناظر گردشی حضور داشته است.


ابراهیم شریفی در گفت‌وگویی با رادیو فردا از دستگیری خود تا تجاوز در زندان می‌گوید:


ابراهیم شریفی: بعد از انتخابات هنگامی که از کنسولگری کشور ايتاليا به خانه باز می‌گشتم، در بلوار کنگان شهرک نفت کسی مرا صدا زد، جلو رفتم و يک نفر دستم را از پشت گرفت و به من چشم‌بند و دستبند زد و داخل ماشين کرد و سرم را زير صندلی ماشين برد و مرا به محلی بردند در حالی که چشمانم بسته بود.


رادیو فردا: پس چطور در گزارشی که توسط کميته سه نفره قوه قضاييه منتشر شد، آمده که هيچ ردپايی از آقای الف- شين که شما باشيد در درگيری‌های خيابانی وجود نداشته است؟


شما انتظار داريد اينها چه بگويند. من از همان روز اول که آقای مقدمی شروع به بازجويی از من کرد، نيم ساعت بعد از آن از دفتر آقای کروبی بيرون آمدم و گفتم اين داستان به اين سمت می‌رود که گويا من از شما يا پول گرفته‌ام و تطميع شده‌ام و يا گول بازی‌های سياسی را خورده‌ام.


وقتی دستگير شديد اولين جايی که شما را بردند کجا بود و آيا تفهيم اتهام شديد؟


من در تمام اين مدت اصلاً بازجويی هم نشدم و فقط اسم مرا پرسيدند آن هم زمانی که قرار بود آزاد شوم.


شما را کجا بردند؟منطقه‌ای که ديگر صدای ماشين هم نمی‌آمد، مرا پياده کردند و به جايی هل دادند که فقط صدای نفس‌های خودم را می‌شنيدم و نفس‌های ديگران. مرا روی شکم خواباندند، نمی‌دانم خوابم برد يا نه، اما حدود صبح صدای ضجه خانمی بلند شد که جيغ می‌زد نکن نکن، نزن نزن.


اين اتفاقات در کجا رخ می داد؟


من نمی‌دانم در کدام بازداشتگاه بوديم، چون هم دستم بسته بود و هم چشمم.


در تمام طول مدت بازداشت دست‌ها و چشم‌هايت بسته بود؟بله، فقط زمانی که که غذا می‌دادند دستم را از پشت باز می‌کردند و رو به جلو می‌دادند.


چه مدت در اين بازداشتگاهی که نمی‌دانستيد کجا بود به سر برديد؟


از دوم تا نهم تيرماه.


مسئله تجاوز دقيقاً چه زمانی اتفاق افتاد؟


روز چهارم که مرا برای اعدام ساختگی بردند، اعتراض کردم که اين چه وضعيتی است اگر می‌خواهيد اعدام کنيد خب بکنيد اين بازی‌ها چيست.يک نفر با لگد به شکمم زد و من زمين خوردم و دائم به شکمم ضربه می‌زد و به کسی گفت اين فلان را ببر حامله کن. آنقدر به شکم من لگد زد که خون بالا می‌آوردم. کتفم را گرفت و مرا کشان کشان به اتاقی برد و دست‌های مرا به ديوار زد.


شما گفته‌ايد که برايتان مشخص نبوده اين تجاوز توسط همان شخص انجام گرفته و يا با يک شیء خارجی.


تصور من اين است که همان شخص اين کار را انجام داد، ولی بعداً که فکر کردم ديدم نمی‌توانم با يقين بگويم که اين تجاوز توسط شخص انجام شد يا با وسيله.حتی آقای قاضی محمدی به من گفت تو هيچ چيزی نگفتی، آيا نگفتی نکن بی‌غيرت نکن بی‌ناموس؟ من جواب دادم آن موقع اصلاً مغزم کار نمی‌کرد که بخواهم حرفی بزنم.


شما آن لحظه چه احساسی داشتيد؟


احساس می‌کنم از هوش رفتم، هم به دليل اين که خون بالا می‌آوردم و هم به دليل اتفاقی که خودتان می‌دانيد. آن شخص به من می‌گفت تو که نمی‌توانی از فلانت دفاع کنی می‌خواهی انقلاب مخملی کنی.


وقتی چشمت را بعد از اين اتفاق باز کردی کجا بودی؟

جايی شبيه درمانگاه بودم، سرمی به دستم بود و دست ديگرم با زنجير به تخت بسته شده بود. تا اينکه فردی آمد و گفت دکتر مردنی است يا خودمان خلاصش کنيم؟ بعد به من چشم‌بند و دستبند زد و در فاصله‌ای ۱۰۰ قدمی کشاند. دو سه ساعت که گذشت مرا سوار ماشين کردند و کنار اتوبان سبلان بيرون انداختند و گفتند تا ۶۰ بشمار و بعد چشم‌بندت را بردار، اگر زودتر اين کار را بکنی برمی‌گرديم و لهت می‌کنيم.


به خانه که رسيدی اولين کاری که انجام دادی چه بود؟

هيچکس از افراد خانواده‌ام در مورد تجاوز خبر نداشت تا زمانی که اين مسئله به وسيله فيلم آقای علامه‌زاده علنی شد. در ضمن هيچ کس به جز آقای کروبی، بعضی از نمايندگان مجلس، نمايندگان قوه قضاييه و بعضی از آيات عظام از اين مسئله خبر نداشتند.


اين مسئله را چه زمانی اطلاع داديد؟


فردای آن روز يکی از دوستان که وکيل بود پيشنهاد کرد که بروم شکايتی مطرح کنم. من به دادسرای الهيه رفتم و شکايتی تنظيم کردم. البته خيلی مرا اذيت کردند ولی موفق شدم نامه قاضی را بگيرم و قاضی گفت به پايگاه يکم آگاهی در خيابان نياوران بروم و گفت ممکن است اين کار منافقان باشد.


مسئله تجاوز را با قاضی مطرح کرديد؟


نه، من هيچ کجا مسئله تجاوز را مطرح نکردم.


پس چه زمانی تصميم گرفتيد مسئله تجاوز را مطرح کنيد؟


من اصلاً نمی‌خواستم مسئله تجاوز را عنوان کنم. زمانی که به آگاهی رفتم، آخر سر به من گفتند دنبال اين پرونده را نگير، اين کار وزارت اطلاعات بوده و برو خدا را شکر کن که آزادت کرده‌اند و زنده‌ای.من توانستم نامه‌ای از پزشکی قانونی بگيرم، چون هنوز کمر و شکم من زخمی بود، بنابراين يکی از دوستانم پيشنهاد کرد که يا پيش يکی از علما و يا پيش آقای کروبی بروم.

من پيش آقای کروبی رفتم و نمی‌خواستم قضيه تجاوز را بگويم، ولی آقای کروبی با ديدن اشک‌ها و لحن صدايم به من گفت فکر می‌کنم يک چيزی را پنهان می‌کنی و بعد افرادی که در اتاق بودند را بيرون کرد و تنها با من صحبت کرد، مثال زد و آيه قرآن خواند و به صورت سربسته از من پرسيد چنين اتفاقی افتاده و من گفتم بله.

بعد زدم زير گريه و ايشان مرا بغل کرد، در حالی که اشک در چشمانش جمع شده بود و آرام و قرار نداشت.بعد از گذشت يک ماه و نيم از اين اتفاق، آقای مقدمی از من بازجويی کرد و من به پزشکی قانونی رفتم و پزشک آنجا به من گفت بعد از اين مدت هيچ چيز قابل مشاهده نيست، در صورتی که مأمور قوه قضاييه به من گفت اگر چيزی بود حتی سايزش را هم می دادند، ما کارمان اين است.


آواي بلوچستان

۱۳۸۸ شهریور ۲۷, جمعه

اواي بلوچستان

دهانت را ميبوسم مبادا گفته باشي دوستت دارم
دلت را ميپويم مبادا شعله اي در ان نهان باشد
روزگار غريبي است نازنين
انكه بر در ميكويد شباهنگام به كشتن چراغ امده است
نور را در پستوي خانه نهان بايد كرد
انك قصابانند بر گذر گاه ها مستقر با كنده و ساطوري خون الود
و تبسم را بر لبها جراحي ميكنند و ترانه را بر دهان
شباب و قناري در اتش سوسن و ياس
شوق را در پستوي خانه نهان بايد كرد
ابليس پيروز مست سور عزاي ما را بر سفره نشسته است
خداي را در پستوي خانه نهان بايد كرد
خداي را در پستوي خانه نهان بايد كرد...

۱۳۸۸ شهریور ۲۵, چهارشنبه

آواي بلوچستان


دنيا پرستان بدانند مرگ براي ما همانقدر عزيز است كه شراب در نزد آنان...

آواي بلوچستان

گرچه داده آسمان تن به ظلمتي
اميدمان نمرده است
اميدمان طلوع
اميدمان صداي روشن سپيده هاست... 
قفس ها را بسوزان
رها كن پرندگان را
بشارت پرندگان را
كه در خون خستگان
دل شكستگان ارميده طوفان....

۱۳۸۸ شهریور ۲۴, سه‌شنبه

نظريه دولت در انديشه سياسى حسن البنا

حسن البنا در سال 1906م. در محموديه از توابع بحيره مصر به دنيا آمد و در مدرسه الرشاد، مركز تربيت معلم دمنهور و دارالعلوم قاهره تحصيل كرد. پس از فراغت از تحصيل در دارالعلوم، معلم مدارس شهر اسماعيليه شد.

وى در همين شهر (در سال 1939م) هسته نخست اخوان المسلمين را شكل داد. پس از انتقال محل تدريس وى به قاهره، مركز عام و مقر رهبرى اخوان المسلمين نيز به قاهره انتقال يافت. در قاهره نشريه اخوان المسلمين را با هدف تبليغ دعوت خود كه رواج گسترده‏اى يافته و در همه جاى مصر شعبه‏ها و مراكزى داشت، منتشر كرد. دعوت اخوان به تدريج مرزهاى مصر را در نورديد و در كشورهاى عربى طرفدارانى يافت. در سال 1949م. حسن البنا به دست نيروهاى حكومتى در قاهره ترور و به قتل رسيد. البنا آثار متعددى دارد كه از آن جمله است: رسالة التعاليم، رسالة الجهاد، دعوتنا فى طور جديد، بين الامس و اليوم، الرسائل الثلاث (دعوتنا، الى اى شى‏ء ندعو الناس، نحو النور)، الاخوان المسلمون تحت راية القرآن، مشكلاتنا فى ضوء النظام الاسلامى، العقائد، المناجاة، المأثورات، احاديث الجمعة، الدعوة و الداعية، و السلام فى الاسلام.1

 

رابطه دين و سياست

 

از ديدگاه حسن البنا، حوزه سياست و حوزه دين از يكديگر جدا نيست و دولت اسلامى هم قدرت دينى را اعمال مى‏كند و هم قدرت دنيوى را:

در اسلام دو قدرت وجود ندارد كه در جامعه اسلامى با هم نزاع كنند. قدرت يگانه و يكپارچه است و در دولت تجسم مى‏يابد كه بر امور دين و دنيا اشراف دارد؛ بنابراين دولت، قدرتى است داراى رويكرد به جامعه و قدرتى است كه احكام را اجرا مى‏كند، حافظ امنيت و نظم است و عدالت را در بين مردم حاكم مى‏كند.2

 

حسن البنا مى‏ديد كه مسلمانان عملاً دين را از سياست جدا كرده‏اند و اين جدايى به تعبير وى «نخستين گام سستى و منشأ فساد» بود. از ديدگاه وى، راهى براى خروج از اين وضع جز با برپايى «حكومتى اسلامى» وجود نداشت.3

 

اهداف دولت اسلامى

 

انديشه حسن البنا در دعوت به برپايى دولت اسلامى مبتنى بر اهدافى است كه وجه مميز آن به شمار مى‏رود: نخست، تثبيت رابطه شريعت با دولت يا تثبيت دينى بودن دولت، بى‏آن كه مقصودْ دولت دينى به معناى غربى‏اش باشد؛ دوم، تفاوت دولت اسلامى با همه مكاتب قديم و جديد است. حسن البنا در يكى از نامه‏هايش، اظهار شگفتى مى‏كند از اين كه كمونيسم داراى دولتى است كه منادى آن بوده و ترويجش مى‏كند و فاشيسم و نازيسم داراى ملت‏هايى هستند كه تقديسشان مى‏كنند و در راه آن مجاهدت مى‏كنند، ولى «حكومتى اسلامى را نمى‏يابيم كه به وظيفه دعوت به اسلام ـ كه محاسن همه اين نظام‏ها را دارد و فاقد معايب همه آنهاست ـ عمل كند و آن را به عنوان نظامى جهانى كه راه حل درست و روشن و بى‏ضرر همه مشكلات بشر در آن است، به ديگر ملت‏ها ارائه و معرفى كند».4

 

اخوان از همان ابتدا فراگيرى دعوتشان را اعلام كردند و منظورشان عدم جدايى دين از سياست يا دين از دولت بود. آنان اهدافشان را در ميثاقى با عنوان «عقيدتنا» ارائه كردند. از كنگره پنجم اخوان در سال 1939 براى نخستين بار اهداف اخوان المسلمين در بندهاى قانون اساسى آن تصريح شد. در بند دوم اين قانون يكى از اهداف جماعت را «برپايى دولت شايسته‏اى مى‏داند كه احكام و آموزه‏هاى اسلام را عملاً پياده و در داخل از آن حراست و در خارج آن را تبليغ كند».5 دولت مورد نظر اخوان بعد اخلاقى داشت و صفت «صالحه» را براى آن به كار مى‏بردند و از به كار بردن عناوينى چون دولت دموكراتيك يا دولت ليبرال و يا حتى دولت شورايى اجتناب مى‏كردند. آنان وظيفه دولت را حراست از شريعت با همه امكانات مى‏دانند. حسن البنا به سخن امام محمد غزالى استشهاد مى‏كند كه مى‏گويد: «بدان كه شريعت اصل است و پادشاه نگاهبان، و آنچه كه اصل ندارد ويران است و آنچه نگاهبان ندارد، ضايع است». وى سپس نوع حكومت در اسلام را چنين تعريف مى‏كند:

 

پس دولت اسلامى جز بر اساس دعوت بر پا نمى‏شود. دولت اسلامى دولت رسالت است نه تشكيلات مديريت و نه حكومت ماده جامدِ گنگ بى‏روح. دعوت نيز جز در سايه نهاد حمايت كننده‏اى كه حفظ و ترويج و تبليغ و تقويتش كند پا بر جا نمى‏شود.6

 

اخوان معتقد به ضرورت وجود حكومت اسلامى به عنوان ابزار برپايى جامعه فاضل يا برانگيختن امتى بود كه به اسلام به عنوان دين حق گردن نهاده است. البنا در كنگره ششم اخوان در ژانويه 1941 چنين گفت: اسلام به عنوان نظام و پيشوا، دين و دولت و شريعت و اجرا، آمده و نظام آن باقى مانده و اين دين همچنان پيشواست و دين تداوم دارد و دولت تباه شده و قوانين و اجرا كنندگان رونق يافته‏اند... و اخوان المسلمين براى تأييد نظام به وسيله حاكمان و احياى دوباره دولت اسلام و اجراى احكام اسلام و برپايى حكومتى مسلمان و مورد تأييد امت مسلمان مى‏كوشند؛ امتى كه امور زندگى‏اش را شريعتى اسلامى تنظيم مى‏كند كه خدا پيامبرش را به پيروى از آن امر فرموده است:


ثُمَّ جَعَلْناكَ عَلى شَرِيعَةٍ مِنَ الاْءَمْرِ فَاتَّبِعْها وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ ـ إِنَّهُمْ لَنْ يُغْنُوا عَنْكَ مِنَ اللّهِ شَيْئاً وَ إِنَّ الظّالِمِينَ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ وَ اللّهُ وَلِيُّ الْمُتَّقِينَ؛7 سپس تو را در طريقه آيينى كه [ناشى] از امر [خداست [نهاديم. پس آن را پيروى كن و هوس‏هاى كسانى را كه نمى‏دانند پيروى مكن. آنان هرگز در برابر خدا از تو حمايت نمى‏كنند و ستمگران بعضى‏شان دوستان بعضى [ديگر]ند و خدا دوست پرهيزگاران است.
آواي بلوچستان

۱۳۸۸ شهریور ۲۳, دوشنبه

يادي از يار شهيدمان حاجي محمود(رح)

ديار من ديار آن قهرمانانيست كه براي پاسداشت از دين و عزت و ناموس خويش رادمردانه راهي ميدان نبرد گشتند


ديار من سرزمين آن حماسه افرينانيست كه

بندگي قفس را نپسنديدند و راه رهايي را

برگزيدند

سرزمين من مهد آن دلاورانيست كه وعده پروردگار زمين و آسمانها را حق يافتند و بسوي سعادت و جاودگاني شتافتند

ويكي از آن سنبلهاي رشادت و رادمردي شهيد حاجي محمود از ديار سرباز بود كه در اين عصر ظلمت و خفقان آينه دل و روح خويش را از زنگارهاي پليد زميني زدود و در آخر به آرزوي ديرين خويش كه شهادت يا سعادت بود رسيد
يادش گرامي و راهش پررهرو باد
آواي بلوچستان.

۱۳۸۸ شهریور ۲۱, شنبه

امپراطور خامنه اي به همراه وزير دربار

احمدي نژاد در كودكي

نماي مضحك از سردمداران ر‍‍‍‍ژيم

بیست و دوم رمضان در آینه‌ی تاریخ

رمضان ماه تقوی .. ماه پرهیزکاری.. ماه با خدا بودن..

رمضان ماه ساختن انسان…

رمضان ماه گریز از آتش جهنم و پناه بردن برحمت الهی…



در ۲۲/ رمضان چه اتفاق افتاد:



۱. غزوه‌ی طائف

در ۲۲/ رمضان/۸هـ برابر با ۱۲/ژانویه/ ۶۳۰م غزوه طائف روی داد.



۲. وفات امام ابن ماجه

در ۲۲/رمضان/۲۷۳هـ برابر با ۲۰/فروری/۸۸۶م امام حافظ ابو عبدالله محمد بن یزید بن ماجه قزوینی چشم از جهان فروبست. ایشان در جمع آوری سخنان گهربار پیامبر اکرم (صلی الله علیه و سلم) نقش بارزی ایفا نمودند. کتاب: سنن ابن ماجه یکی از شش کتاب صحیح حدیث است. کتابهای “صحاح سته” در حدیث عبارتند از: صحیح بخاری، و مسلم، و سنن النسائی، و ترمذی، و أبی داود، و ابن ماجه.



۳. ولادت عبدالرحمن ناصر (هشتمین امیر بر اندلس)

در ۲۲/ رمضان/۲۷۷هـ برابر با ۷/ژانویه/۸۹۱م عبدالرحمن ناصر هشتمین امیر اموی بر اندلس بدنیا آمد. او اولین کسی بود که در اندلس لقب “امیر المؤمنین” را برای خود انتخاب نمود. دوران حکومت پنجاه ساله‌ی او از بهترین دوران پیشرفت فرهنگ و ثقافت و تمدن و قدرت در تاریخ اندلس بشمار می‌آید.




آواي بلوچستان

۱۳۸۸ شهریور ۲۰, جمعه

غم مخور و امیدوار باش


دیگر صحنه های دیروز صحنه های ترور و اعدام

 
دیگر صحنه های آه وناله مادران تکرار نخواهد شد

 
دیگر صحنه های جان دادن جگر گوشه ها در دامان مادران

 
تکرار نخواهد شد

 
دیگر اشک غم و سکوت پدران را نخواهی دید

 
دیگر ذلت دیروز را ای ملت غیور نخواهید دید

 
آری ما راه عزت را آموخته ایم

 
وجهاد را آزموده ایم وپیموده ایم

 
دیگر سحر فرعونیان بر موسی اثر نخواهد کرد

 
دیگر ظلم نمرودیان ،ابراهیم را نخواهد سوخت

 
چرا که اسماعیل عاشق ذبیح شدن راه خداست

 
خدای عیسی خدای من و شماست

 
پس غم مخور و امیدوار باش

که راه محمد راه ماست
 
آواي بلوچستان

اعتراف سران ایران: هدف حمایت از فلسطینی ها کسب امتیاز است!..


بی بی سی: سرلشکر حسن فیروزآبادی، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح ایران، گفته است که حمایت جمهوری اسلامی از گروه های فلسطینی و سایر “نهضت‌های آزادی بخش، “عنصری در تامین امنیت ملی و اقتدار منطقه‌ای” ایران نیز به شمار می آید.

او گفت: “نگاه ایران در سیاست خارجی خویش در قبال مقاومت اسلامی و نهضت‌های آزادی‌بخش، بی‌ارتباط با تامین امنیت و منافع ملی کشورمان نیست.”

او جای دیگری در سخنانش افزود: “از نگاه راهبردی، حمایت از آرمان فلسطین و یا دیگر نهضت‌های بشری ضداستعماری و ضدظلم، نه تنها هزینه برای نظام نیست بلکه نوعی سرمایه‌گذاری برای کسب امتیازات منطقه‌ای و بین‌المللی از نگاه منافع ملی است.”

وی همچنین این حمایت ها را در چارچوب توسعه “اقتدار ملی” توصیف کرد.

بسیاری از ناظران حمایت ایران از گروه هایی چون حماس و حزب الله لبنان را یکی از ابزارهای اصلی سیاست خارجی ایران در کشمکش با غرب توصیف می کنند، اما حکومت ایران اغلب مایل است این کمک ها را در چارچوب های غیرسیاسی، و در قالب پشتیبانی معنوی و انساندوستانه تعریف کند!!

از این جهت سخنان روز چهارشنبه سرلشکر فیروزآبادی می تواند اذعانی نادر به استفاده ایران از این گروه ها به عنوان “اهرمی سیاسی برای کسب امتیازات منطقه‌ای و بین‌المللی” به شمار آید.

اسرائیل ایران را به ارائه کمک های مالی، تسلیحاتی و آموزشی (نظامی) به این گروه ها متهم می کند و آمریکا نیز جمهوری اسلامی را به دلیل چنین حمایت هایی “بزرگترین حامی دولتی تروریسم در جهان”خوانده است. واشنگتن از جمله ایران را متهم کرده است که در سال ۲۰۰۸ سه هزار نیروی حزب الله را در داخل ایران تعلیم داده و ۲۰۰ میلیون دلار هم در اختیار گروه حزب الله قرار داده است.

دولت آمریکا اردیهشت ماه گذشته (آوریل ۲۰۰۹) با انتشار یک گزارش سالانه، مدعی شد “مشارکت ایران در طراحی و حمایت مالی حملات تروریستی در سراسر خاور میانه، اروپا و آسیای میانه تاثیری مستقیم بر تلاش های بین المللی برای پیشبرد صلح داشته، ثبات اقتصادی در خلیج (فارس) را تهدید کرده و رشد دموکراسی را تضعیف کرده است.”

اما مقام های جمهوری اسلامی با رد این اتهام ها، هرگز از کمک مالی یا نظامی به این گروه ها سخن به میان نمی آورند و آن را انکار می کنند.

با این حال آقای فیروزآبادی که یک چهره محافظه کار نزدیک به محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور و آیت الله خامنه ای رهبر ایران توصیف می شود در سخنان تازه خود تلویحا به کمک مالی به این گروه ها اشاره کرده است.

او از “وجود هزینه های سیاسی، تبلیغاتی، مالی” در سیاست حمایت از فلسطینی ها سخن گفته است.

سرلشکر فیروزآبادی که برای دو دهه رئیس ستاد کل نیروهای مسلح ایران بوده است در داخل ایران چهره ای جنجال آفرین نیز به شمار می رود.

وی اواخر تیر ماه درحالی که اعتراضات خیابانی به نتایج انتخابات ریاست جمهوری هنوز ادامه داشت اعلام کرد که حکومت همه تلاشش را برای حفظ “نظام” انجام می دهد.

آقای فیروزآبادی گفت “با تمام توان ایستاده ایم تا نظام بماند.”

مخالفان این اظهارات را دخالت نظامیان در امور سیاسی خوانده و به شدت محکوم کردند.

آقای فیروزآبادی از اعضای شورای عالی امنیت ملی ایران است و چندی پیش نیز نشان استقلال ایران که بالاترین نشان دولتی این کشور است را دریافت کرد.
آواي بلوچستان

۱۳۸۸ شهریور ۱۹, پنجشنبه

خداوند از بيعت آنها خشنود گشت

:اهميت بيعت رضوان و اخلاصي که در قلوب اصحاب براي اطاعت از رسول خدا -صلي الله عليه وسلم- ودادن جانشان در راه او و رسالتش وجود داشت، سبب نزول اين آيه شد. این آيه اختصاصاَ فضيلتي براي اصحاب تلقي مي شود وديگر اقوام، چه از نظر زماني، چه از نظر مکاني، از آن محروم بوده اند.


خداوند از بيعت آنها خشنود گشت

﴿لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنْ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ﴾. [فتح: ۱۸].

 
(خداوند از مومنيني که زير درخت با تو بيعت کردند، خشنود شد).

 
اهميت بيعت رضوان و اخلاصي که در قلوب اصحاب براي اطاعت از رسول خدا -صلي الله عليه وسلم- ودادن جانشان در راه او و رسالتش وجود داشت، سبب نزول اين آيه شد. این آيه اختصاصاَ فضيلتي براي اصحاب تلقي مي شود وديگر اقوام، چه از نظر زماني، چه از نظر مکاني، از آن محروم بوده اند. واين حقيقتي است که منزلت اصحاب را نزد خدا بازگو مي کند. وآنها را از ديگر اقوام متمايز مي سازد ونشان مي دهد که خداوند متعال از اصحاب بدليل خلوص نيتي که در قلوب آنها موج مي زده است وجانفشاني ها يشان در راه رسالت الهي خود، رضايت کامل داشته است، چيزي که ديگران از آن بهره اي نبردند.

 
آيا فضائل، اعمال آيندهء اصحاب را توجيه مي کند؟

اين سوالي است که ممکن است به فکر هر خواننده اي خطور کند. که اگر چه اصحاب در عصر پيامبر -صلي الله عليه وسلم-، اسطورهء صبر و ايمان بوده اند و خداوند در باب فضيلت آنها آيه ها نازل نموده است، اما از کجا معلوم که پس از رحلت پيامبر -صلي الله عليه وسلم- و قطع وحي، آنها دست به عملي نزده باشند که باعث نا رضايتي خداوند شده باشد؟


آواي بلوچستان