۱۳۸۸ آبان ۷, پنجشنبه

آزادگان بر طناب دار بوسه زنند .


آزادی این واژه غریب ،امیدی بر بال خیال مردم ایران،
آن حقیقتی که بر تفکرمان خیالش گنجانیده اند،همسان برگیست
بر دست باد و انتظار باد باید کشیدن تا که روزی بر وفق مرادمان وزیدنش گیرد.
اما اینگونه نتوان بی تفاوت ماندن و به تقدیری که بر باورمان باوراندند تن سپردن.
چرا که تقدیرمان با خونمان می نگارند و می دانند که
تنهاباخون آزادیخواهان خون آشام ظلمشان را اندک تقلاییست بر زنده ماندن.
آری نمی توان بی تفاوت بود و مرگ عزیزانمان یک به یک به
نظاره نشست تا زمانی که نه تنها آزاده ای ظهور که تمامی
آزادگان بر طناب دار بوسه زنند .
وآن زمان دیگر تاریکیست فرمانروای مطلق و مسلط بر خورشید آزادی.
اما اینگونه نخواهد ماند وخورشید آزادی را طلوعی است بر
ظلم آشکار این طاغوتیان.
اکنون این موج آزادی که از خون عاشقان برخاسته نه تنها صد
ظلمشان ویران که پیکرۀ ایران ازبلوچستان و اهوازتا کردستان
وتبریز را از وجود نانجیبشان پاک خواهد کرد.
و ای پاسداران خمینی صفت
باشد روزی که جای جای ایران چو بلوچستان قتلگاهتان باشد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر